حج
فرهنگ فارسی عمید
۱. (فقه) زیارت بیتالله در مکه با انجام اعمال خاص در زمانی معیّن.۲. بیستودومین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۷۸ آیه.⟨ حج اصغر: (فقه) حج عمره. Δ زیرا اعمال آن نسبت به حج اکبر ناقص است.⟨ حج اِفراد: (فقه) حج مردم مکه و کسانی که در فاصلۀ ۱...
کوهج
فرهنگ فارسی عمید
= زالزالک
مبتهج
فرهنگ فارسی عمید
خوش و خرم؛ مسرور؛ خشنود؛ خوشحال.
مبهج
فرهنگ فارسی عمید
شادیآورنده.
مناهج
فرهنگ فارسی عمید
= منهج
منهج
فرهنگ فارسی عمید
۱. راه راست.۲. راه آشکار؛ راه پیدا و گشاده.
نهج
فرهنگ فارسی عمید
راه روشن و آشکار.
هج
فرهنگ فارسی عمید
راستایستاده؛ برپاایستاده؛ چیزی که آن را روی زمین برپا کرده باشند از قبیل: عَلَم، نیزه، و امثال آنها.⟨ هج کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] راست کردن؛ افراختن: ◻︎ گردون عَلَم محنت بر بام تو هج کرد / بینی سخط خویش به کوس و عَلَم اندر (منجیک: شاعران ب...